نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





رها

  برای انسانهای بزرگ٬ بن بست وجود نداره. چون براین باورند که:
یا راهی خواهم یافت
یا راهی خواهم ساخت.

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

سلام دوستان عزیز

اینجا یه وبلاگ درس شیرین ریاضی هستش

امیدوارم از وبلاگ لذت ببرید


[+] نوشته شده توسط ستایش در 17:26 | |







کلیک کن وارد شو

کلیک کن رو تصویر وارده چت روم شو

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 23:0 | |








[+] نوشته شده توسط ستایش در 22:58 | |







http://www.irchat.ir/Chat.aspx?rid=537

http://www.irchat.ir/Chat.aspx?rid=537


[+] نوشته شده توسط ستایش در 22:58 | |







ساده

 

دیگر به خلوت لحظه‌هایم عاشقانه قدم نمی‌گذاری،

 

دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمی‌بینمت.

 

سنگینی نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام .

 

من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان را صبوررانه گذرنده ای؟!

 

من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید ...

 

دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است.

 

و دستهایم بیش از هر زمان دیگر نام تو را قلم می زنند .

 

و در این سایه سار خیال با زیباترین رنگها چشمهایت را به تصویر می کشم

 

نگاهت را جادویی می کنم که شاید با دیدن تصویر چشمهایت جادو شوی .

 

تا به حال نوشته بودم ؟

 

به گمانم نه !

 

پس اینبار برایت می نویسم که : دست نوشته هایت سر خوشی را به قلبم هدیه می کنند .

 

می‌خواهمت هنوز ؟؟؟

 

گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایم ریشه می دواند

 

اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند.

 

می‌خوانمت هنوز ، حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند.

 

هیچ بارانی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشه‌هایم بشوید.

 

و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شیدایی کردند کافی است.

 

به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که : دلتنگت شده ام !

به همین سادگی


[+] نوشته شده توسط ستایش در 21:47 | |







باران

باید از رود گذشت

باید از رود

-اگر چند گل آلود- گذشت

بال افشانی آن جفت کبوتر را

در افق می­بینی،

که چنان بالابال، دشت­ها را با ابر، آشتی دادند؟

راستی آیا، می­توان رفت و نماند؟

راستی آیا،

می­توان شعری در مدح شقایق­ها خواند؟


* استاد شفیعی کدکنی *


 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 21:46 | |







تنها

آدم اینجا تنهاست
تنهاست
 
و در این تنهایی
 
ساقه ی نارونی تا ابدیت باقی است 
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
_________________$$$$$$$_$$ $$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__ $$$$
_____$$$$$$$$$...............$$$$_ _$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$
___$$$_$$_$$......$$$$$$$$$$_$ $$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
__$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$_$ $$
__$$$_$$_$$$$$$$$____$$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$
$________________$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$ $$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$ $$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$ $$
_$$_$$______________$$$$$$$$ $$
_$$$$________________$$$$$$$ $$$
_$$$$________________$$$$$$$ $$$
__$$$_________________$$$$$$ $$$
$_____________________$$$$$$ $$$
$_____________________$$$$$$$ $$$
$____________________$$$$$$$ $$$$$$$
$____________________$$$$$$$ $$__$$$$$$
$___________________$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__ $$$$$$$$$$$$ $$$


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:40 | |







انتظــــــــــــار

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

 میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...

انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهيه . اما معنيش رو شايد سالها طول بکشه تا بفهمي !

تو اين کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شير مي خواد!

تنهايي ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا اميدي ، شکنجه رو حي ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛

هق هق شبونه ؛ افسردگي ، پشيموني، بي خبري و دلواپسي و .... !

 براي هر کدوم از اين کلمات چند حرفي که خيلي راحت به زبون مياد

و خيلي راحت روي کاغذ نوشته ميشه بايد زجر و سختي هايي رو تحمل کرد

 تا معاني شون رو فهميد و درست درک شون کرد !!!

متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم

 از انتظار ...

از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:34 | |







عشق


هر رفیق راهی با من، دو سه روزی هم سفر بود

ادعای هر رفاقت، واسه من چه زودگذر بود

هرکی با زمزمه ی عشق دو سه روزی عاشقم شد

عشق اون باعث زجر همه ی دقایقم شد

اون که عاشق بود و عمری از جدا شدن میترسید

همه ی هراس و ترسش به دروغش نمی ارزید

چه اثر از این صداقت، چه ثمر از این نجابت

وقتی قدر سر سوزن به وفا نکردیم عادت...

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:34 | |







بوسه


بوسه یعنی وصل شیرین دولب

بوسه یعنی خلسه در اعماق شب

بوسه یعنی مستی از مشروب عشق

بوسه یعنی آتش و گرمای تب

بوسه یعنی لذت از دلدادگی

لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه یعنی حس طعم خوب عشق

طعم شیرینی به رنگ سادگی

بوسه آغازی برای ما شدن

لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه سرفصل کتاب عاشقی

بوسه رمز وارد دل ها شدن

بوسه آتش میزند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من با من بمان

شرم در دلدادگی بی معنی است

بوسه برمیدارد این شرم از میان

طعم شیرین عسل از بوسه است

پاسخ هر بوسه ای یک بوسه است

بهترین هدیه پس از یک انتظار

بشنوید از من فقط یک بوسه است

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:32 | |







من عاشقم ....

من عاشقم ...

عاشق صدای شرشر باران . عاشق پنجره های خیس باران خورده و عاشق کوچه های
نمناک انتظار .

 من عاشقم ...

عاشق شب های پر ستاره و مهتابی در کوچه پس کوچه های دلواپسی و دلتنگی در
انتظار دیدار یک

آشنا . من عاشقم عاشق پاکی و معصومیت . عاشق نگاهی پاک و بی ریا . عاشق
سبزی بهار

و عاشق تمام شقایق های عاشق دنیا .

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:32 | |







من چرا دل بستم؟؟؟؟

دردم این نیست که

او عاشق نیست

دردم این نیست که

معشوق من از عشق تهی است

دردم این است که

با دیدن این سردیها

من چرا دل بستم؟؟؟؟

 

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:31 | |







زنـــدگــی بی تو یعنی مـــرگ راحت

 

چه زیباست بخاطر تو زیستن

وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛

و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو،

مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت،

زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست،

 

وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛

 

برای تو می تپد

 

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق  كنم

زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده

زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده

 زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع

كننده است كه زندگی زيباست

اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای

قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم

 

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:30 | |







از اولم دوسم نداشتی

اولش فکر نمیکردم که دلمو ببرده باشی     

                                             یا دلم گول چشای مشکیت رو خورده باشه

اما نه!گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد

                                             میدونم دوسم نداری مثل روزای گذشته

من خودم خوندم تو چشمات،یه کسی اینو نوشته

                                           میدونم که فرقی نداره واست عاشق بودن من

میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من

                                           اما قلب من یه دریاست پر از موج و تلاطم

ساحلش تویی و موجاش خنجرای حرف مردم

                                          آخ که چه لذتی داره نازه چشمات و کشیدن

رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن

 


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:29 | |







تووووووووو

آسمان را مرخص می کنم

شاید اگر زود بجنبد

به قطار بعدازظهر برسد

دیگر به هوا هم نیازی ندارم

تو خودت را

مثل آسمان

مثل باران

مثل هوا

مثل نور

پهن کرده ای روی همه ی لحظه های من ...


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:15 | |







لب

 

طعم لب های تو


شاید جزو چهار مزه ی اصلی نباشد... اما.. 


جزو اصلی ترین مزه های زندگی هست!


[+] نوشته شده توسط ستایش در 19:12 | |







برف

و هیچ کس نفهمید ، برف خودکشی دسته جمعی ابر هاست .....

     


[+] نوشته شده توسط ستایش در 15:31 | |